تشریحات شعر
ﭘﯿﺶ ﻣﻦ ﺑﺎﺵ ﮐﻪ ﻧﺎﺩﯾﺪﻩ ﺧﺮﯾﺪﺍﺭ ﺗﻮ ﺍﻡ
ﺍﯾﻦ ﻫﻤﻪ ﻧﺎﺯ ﻧﮑﻦ ﺗﺸﻨﻪ ﯼ ﺩﯾﺪﺍﺭ ﺗﻮ ﺍﻡ
.
ﮔﺮ ﭼﻪ ﺧﺎﻟﻖ ﺯ ﺟﻬﺎﻥ ﻣﺜﻞ ﺗﻮ ﺍﻭﺭﺩﻩ ﭘﺪﯾﺪ
ﻣﻦ ﺧﻮﺩﻡ ﺧﻠﻖ ﺗﻮ ﮐﺮﺩﻡ ﻭ ﭘﺪﯾﺪﺍﺭ ﺗﻮ ﺍﻡ
..
ﺗﻮ ﺑﺮﻗﺺ ﺍﺯ ﺳﺮ ﺍﯾﻦ ﻣﯽ ﺧﻮﺷﯿﻢ ﮐﻢ ﻧﺸﻮﺩ
ﺗﺎ ﺳﺤﺮ ﺷﻌﺮ ﺑﺨﻮﺍﻥ ﻣﻦ ﮐﻪ ﺷﻨﯿﺪﺍﺭ ﺗﻮ ﺍﻡ
.
ﻗﺴﻤﺖ ﺍﯾﻦ ﺑﻮﺩ ﮐﻪ ﺍﺯ ﻧﺎﺯ ﺗﻮ ﺳﻬﻤﯽ ﺑﺨﺮﻡ
ﻭ ﻫﻤﯿﻦ ﺍﺳﺖ ﮐﻪ ﻣﻦ ﻋﺎﺷﻖ ﮐﺮﺩﺍﺭ ﺗﻮ ﺍﻡ
.
ﭘﺸﺖ ﺍﯾﻦ ﻟﺸﮑﺮ ﺑﯽ ﺭﺣﻢ ﻧﮕﺎﻫﺖ ﻧﮕﺮﯾﺰ
ﮐﻪ ﺑﻪ ﭼﺸﻤﺎﻥ ﺗﻮ ﺳﻮﮔﻨﺪ ﮐﻪ ﺳﺮﺩﺍﺭ ﺗﻮ ﺍﻡ
.
ﺳﺎﻋﺖ ﺍﺯ ﻭﻗﺖ ﻏﺰﻝ ﮔﻔﺘﻨﻢ ﺍﻣﺪ ﺑﻪ ﺧﺮﻭﺵ
ﺩﺳﺖ ﻣﻦ ﻧﯿﺴﺖ ﻭﻟﯽ ﻋﺎﺷﻖ ﺑﯿﺪﺍﺭ ﺗﻮ ﺍﻡ
*****************************************************
عاشقی کن! که هنر نیست به تن بالیدن
از هر آغوش به آغوش دگر غلتیدن
لب نهادن به لبِ هر کس و ناکس هر شب
روزها هم به هوسبازی خود خندیدن
امشب اندر بغلِ داغِ یکی پیک زدن
شبِ آینده کنارِ دگری نوشیدن
بزمِ این هفته به همراهِ “صفا” مست شدن
بزمِ بعدیش به همراهِ “صنم” رقصیدن
یا که این ماه به ابروی “غزل” دل بستن
مدتی بعد کمی گردِ “صبا” چرخیدن
هنری نیست در این هرزگیِ حس و بدن
خود رها کردن و هر آن به کسی چسبیدن
هنر این است: در این شهرِ پُر از دلبرکان
“یک نفر” یافتن و دل زِ “یکی” دزدیدن
قلبِ خود را به “یکی” عرضه نمودن، آری
صاف بودن، و در آغوشِ “یکی” خوابیدن
******************************************************
واي از آن روزي که ما، “دل” را به “دنيا” باختيم
خانه مان را، روي “تار عنکبوتي” ساختيم
يادمان رفت آن زماني را، که “آدم” بوده ايم
چهره خود را درون آينه نشناختيم
واي از آن روزي که “خودخواهي”، گريبانگير شد
بي محابا، سوي تخريب ِ “شرافت” تاختيم
حرمت “انسان”، شکستيم و بدون دلهره
پيکر بي جان او را، زير پا انداختيم
گور خود را با دو دست خويش، کنديم و بر آن
نوحه خوانديم و به ترحيم و عزا پرداختيم
دير فهميديم با “خود”، ما چه کرديم و چه شد
ما “شرافت” ، “آدميت” ، ما “خدا” را باختيم
*****************************************************
** تشریحات شعر ** تشریحات شعر ** تشریحات شعر ** تشریحات شعر **
برچسب ها : تشریحات شعر , شعر , شعر جدید , شعر حب , شعر حزین , شعر زیبای کوتاه , شعر عاشقانه
- سرگرمی و موسیقی , شعر عاشقانه
- 1,191بازدیدها
- بدون نظر
به نکات زیر توجه کنید