سایت تفریحی خبری و مد لباس روز دنیا

شعرهای کوتاه

شعرهای زیبای عاشقانه مهر ۹۴

شعر بسیار زیبا از يک حقوقدان با سليقه:

عاقبت از غم معشوق حکایت کردم،
نزد قاضی شدم و طرح شکایت کردم،

قلب من شاکی و او متهم و بنده وکیل،

شعرهای کوتاه مهر ۹۴

شاخه را محکم گرفتن این زمان بی‌فایده است
برگ می‌ریزد، ستیزش با خزان بی‌فایده است

باز می‌پرسی چه شد که عاشق جبرت شدم
در دل طوفان که باشی بادبان بی‌فایده است

شعرهای عاشقانه زیبا

ای قوم به حج رفته کجایید کجایید

معشوق همین جاست بیایید بیایید

معشوق تو همسایه و دیوار به دیوار

در بادیه سرگشته شما در چه هوایید

شعرهای عاشقانه کوتاه

قهر چشمانت دلم را تکّه تکّه می کند

تو نباشی در وجودم درد چکّه می کند

سر بچرخان با دلم حرفی بزن ای مونسم

چون بخندی خنده ات بازار سکّه می کند

شعرهای کوتاه

این چیست که چون دلهره افتاده به جانم
حال همه خوب است، من اما نگرانم

در فکر تو بستم چمدان را و همین فکر
مثل خوره افتاده به جانم که بمانم

چیزی که میان تو و من نیست غریبی است

شعرهای کوتاه

نخند، پشت تبسم همیشه محکومی
تو در قضاوت مردم همیشه محکومی
سکوت تلخِ عمیقت چه هیبتی دارد

درین هوای ترنم، همیشه محکومی
تو گِردبادِ غرور و شکوهِ طوفانی

به پیچ و تاب تلاطم همیشه محکومی
وضو برای تنِ زخمی ات ضرر دارد

عزیزِ من، به تیمم همیشه محکومی
چقدر سرزنشت می کنند آدم ها

به جرم خوردن گندم همیشه محکوم

شعرهای کوتاه

هر چه کردی به دلم ، … باز تو را بخشیدم
با زبان زخم زدی ، … دشنه زدی … خندیدم

معنی تک تک رفتار تو را … میفهمم
ساده لوحی ست ، … بگویم که نمی فهمیدم !

غرق تردید شدم ، … باز تحمل کردم
تا زمانی که … به چشمان خودم هم دیدم

دیدم از خشم خداوند … نمی ترسیدی
تو نترسیدی و من سخت از آن ترسیدم

بسته بودم ، لب از آن درد و از آن بی مهری
تو جفا کردی و من هیچ … نمی پرسیدم

بی سبب نیست ، … فراموش شدی در یادم
که تو مهتاب شبانگاهی و … من خورشیدم

عاقبت سرد شدم ، خسته شدم ، یخ کردم !
مثل خورشید … غروبی که نمی تابیدم

شکل یک سیب ، که گندیده و کرم افتاده ،
کرم کردم ! … و از اعماق درون گندیدم

اشک های دل من ، از تو و عشق تو نبود
بلکه از سادگی قلب خودم رنجیدم …

برو ای یار برو ! از تو گذشتم ، خوش باش
برو ای یار ! که من مهر تو را بخشیدم…

شعرهای کوتاه

سكوت و حال غم انگيز و شهر خالي عشق
خزان و فاصله، همواره در توالي عشق

و بوي تازه ترين خاطرات و روياهام
شميم دفتر شعري ست از حوالي عشق

خيال – خاطره ها – خستگي – خدايا! باز ـ
سراب بوسه در اين سال خشكسالي عشق!؟

بهار عاطفه! روياي صادقانه ي من!
تو اي بهانه ي هر فصل انتقالي عشق!

تمام دار و ندارم! هميشه در غزلم
بمان كه نشكند اين قُلّك سفالي عشق

شعرهای کوتاه

شعرهای کوتاه

شعرهای کوتاه

 



برچسب ها