سایت تفریحی خبری و مد لباس روز دنیا

قصات شعر

قصات شعر

آبادي ميخانه ز مي خوردن ماست
خون دو هزار توبه بر گردن ماست

گر من نکنم گناه رحمت چه کند
آرايش رحمت از گنه کردن ماست

******************************************

فال میگیرم ولی چون دل بریدی از دلم

جای “حافظ” ، من تفال را به “بیدل” میزنم

#رضا_قربانی

?

*****************************************

آن که فتوا می دهد بوسیدنت معصیت است
یا نبوسیده کسی را ، یا دورویی می کند

لحظه بوسیدنت حتی چراغ خانه هم
ناقلا با چشمک اش بی آبرویی می کند

****************************************

ز خال گوشه ی ابروی یار می ترسم
از این ستاره دنباله دار میترسم
ز رنگ و بوی جهان قانعم به بی برگی
خزان گزیده ام از نو بهار می ترسم

****************************************

گر چه می دانم نمی آیی ولی هر دم ز شوق
سوی در می آیم و هر سو نگاهی می کنم

****************************************

عمر من در عشق خوبان سر رسید / موی من از عشق خوبان شد سفید /

صد من چون از کبوتر خانگیست / ناز کردن بر من از دیوانگیست /

من چه دارم از تو پنهانش کنم ؟ / جان تقاضا کن که قربانت کنم .

****************************************

آنچنان زی که بميری برهی
نه چنان زی که بميری برهند

#‏سناي

****************************************

من و باران، من و دریا، من و تو / من و شب‌بو، من و فردا، من و تو
دوباره عاشقی را می‌سراییم / من و مجنون، من و لیلا، من و تو

****************************************

گفتم به گل زرد چرا رنگ منی ، افسرده و دلتنگ چرا مثل منی
من عاشق اویم که رنگم شده زرد ، تو عاشق کیستی که هم رنگ منی

****************************************

بجز دستت ندارم یار دیگر / بجز آیینه بازی کار دیگر
چو بستی چشم را آیینه بشکست / نگاهم کن فقط یک بار دیگر

****************************************

گرچه آلوده ی دنیای فریبم اما سینه ای پاک به پهنای صداقت دارم ،
دل من عاطفه را می فهمد ، با کسی سبزتر از عشق رفاقت دارم

قصات شعر

قصات شعر

****************************************

** قصات شعر ** قصات شعر ** قصات شعر ** قصات شعر **



برچسب ها