سه سال قبل ، وقتی در پادگان نیروی دریایی بوشهر ، کسی به او می گفت که تابستان ۹۳ پیراهن پرسپولیس را می پوشد و شهریور ۹۴ اولین گل ملی اش را به ثمر می رساند، خودش هم باورش نمی شد.
او اما با تلاش و پشتکاری مثال زدنی هدف گذاری کرد و پس از دو سال دوری، فوتبال را در ایرانجوان و لیگ یک از سر گرفت، به تایید دایی رسید و با پرسپولیس قرارداد بست و سپس چشمان تیزبین کارلوس کی روش را به خود خیره کرد تا به تیم ملی برسد و زوجی هماهنگ با سردار آزمون بسازد. شنیدن صحبتهای مهدی طارمی، از شش سالگی تا به امروز، حوصله را سر نمی برد. بخصوص که جوان ۲۳ ساله بوشهری با تب و تاب فراوان آنها را تعریف می کند و خاطراتش را زنده.
نخستین درخشش او در پرسپولیس در تاریخ ۲ آذر ۱۳۹۳ و در ۷۹مین شهرآورد تهران مقابل استقلال بود که در آن پرسپولیس با نتیجهٔ ۲–۱ به پیروزی رسید. او در آن بازی دیدنی گلی نزد، امّا بهعنوان یک بازیکن تعویضی نقش موثّری در گل اوّل داشت و با پاس حسابشدهٔ او محمّد نوریگل اوّل و مساوی پرسپولیس را به ثمر رساند.
با طارمی ۱۷ سال را دور تند مرور کردیم. از شش سالگی تا ۲۳ سالگی. از بوشهر تا تهران و تیم ملی ایران.
دوست داری به گذشته برویم و زندگی ورزشیات را تا به امروز مرور کنیم؟
بدم نمیآید چون خاطرات خودم هم زنده میشود.
چطور فوتبالیست شدی و گرایش تو به فوتبال چگونه شکل گرفت؟
من از شش سالگی فوتبال بازی میکردم. پدرم هم در بوشهر فوتبالیست بزرگی بود. از کودکی مرا به تمرین میبرد و به همین خاطر گرایش من هم سمت فوتبال رفت. هم من و هم برادرم. از ۱۰، ۱۱ سالگی ردهها را یکی یکی بالا آمدم. از نوجوانان تا جوانان و امید. اول عضو ایرانجوان بودم و بعد شاهین بوشهر.
تو را در لیگ برتر و با پیراهن شاهین بوشهر یادمان هست. شاید خیلیها ندانند که اولین بار برای این تیم در لیگ برتر توپ زدی.
اولین بار وقتی ۱۶ سالم بود برای ایرانجوان مقابل پرسپولیس در جام حذفی بازی کردم. فکر میکنم حدود ۲۰ دقیقه. ۱۷ سالگی به شاهین رفتم. همان زمان که این تیم در لیگ برتر حضور داشت. دو سال بازی کردم و همانطور که گفتید با شاهین به لیگ برتر معرفی شدم. بعد هم سرباز شدم و دو سال خدمت را پشت سر گذاشتم. سپس یک فصل برای ایرانجوان بازی کردم و حالا هم یکی دو فصلی است که عضو پرسپولیس هستم.
واقعا وقتی سرباز بودی در هیچ تیمی بازی نمیکردی؟
نه. دو سال سرباز بودم و کاملا از فوتبال به دور.
قبول داری که این دو سال در پیشرفت تو وقفه انداخت؟ مثلا اگر در یک تیم نظامی بازی میکردی یا کاملا از فوتبال دور نبودی زودتر میتوانستی به تیم ملی برسی. اینطور نیست؟
پیشرفت فوتبالیام به تاخیر افتاد اما ناراضی نیستم. خوشبختانه تلافی آن دو سال را در این دو سال قبل در آوردم. خدا واقعا لطف کرد تا به این جایگاه برسم.
شگفتانگیز است که حدود سه سال قبل در پادگان بودی و حالا به تیم ملی رسیدهای.
دقیقا. از پادگان تا تیم ملی در سه سال.
کجا خدمت کردی؟
خدمتم همان بوشهر بود. نزدیک خانه خودمان. در پادگان نیروی دریایی. نه سخت بود و نه راحت. هر چه بود گذشت.
ناراحت نبودی که جای فوتبال سربازی رفتهای؟
این اتفاق برای همه فوتبالیستها پیش میآید. خیلی از بازیکنان نابود میشوند و برخی دیگر هم به سلامت این دو سال را پشت سر میگذارند. من در طول خدمت از لحاظ فکری ناراحت بودم. وقتی میدیدم دوستانم فوتبال بازی میکنند و من نمیتوانم واقعا حسرت میخوردم اما هر چه بود تمام شد و خوشحالم که بعد از سه سال به تیم ملی رسیدم و گل هم زدم.
در کودکی بزرگترین آرزویت چه بود؟ در رویاهایت به چه فکر میکردی؟
آرزویم معروف شدن بود. با خودم میگفتم آیا روزی میرسد که من هم مثل خیلی از ستارههای آن روزهای فوتبال ایران معروف شوم؟
مثلا کدام بازیکنان در ذهنت نقش میبستند؟
علی دایی و علی کریمی. میگفتم چه میشود من هم مثل آنها بشوم. این آرزویی بود که از بچگی در سرم بود.
روزی آرزو داشتی مانند دایی معروف شوی، آن وقت همین علی دایی سراغت آمد تا پیراهن پرسپولیس را بپوشی. تحقق یک رویا و آرزو. میدانی اینکه به تایید دایی رسیدهای یعنی اتفاق بزرگی در زندگیات رخ داده است؟
صددرصد. باید از دایی تشکر کنم که مرا انتخاب کرد و تشکر مهمتر برای اعتمادی که نسبت به من نشان داد. من برای دایی هنوز کاری نکردهام اما یک روز محبتهایش را جبران میکنم. البته اگر بتوانم و در این حد باشم.
بعد از بازی زیر نظر علی دایی، رویای دیگری برایت تحقق یافت؛ معروف شدن و به شهرت رسیدن. این شهرت تا به حال برایت مشکلی بهوجود نیاورده؟
وقتی معروف میشوی باید یک چیزهایی را کنار بگذاری و کارهایت را کنترل کنی. باید ارتباطت با مردم بیشتر باشد چون مردم هستند که تشخیص میدهند کدام بازیکن میتواند الگو باشد و کدام نه. اگر مردمی باشی در دل آنها جا میگیری و در غیر این صورت نه. شهرت خوب است اما یک جاهایی هم مشکلاتی درست میکند.
مثلا کجاها؟
معروف که باشی هر جایی نمیتوانی بروی. بخصوص جاهای شلوغ. دور اینجور جاها را باید خط بکشی چون مردم علاقهمندند تا کنارت باشند و مثلا عکس یادگاری بگیرند. اگر محبوب هم باشی که دیگر بدتر. باید خانه بمانی و تکان نخوری تا مشکلی برایت پیش نیاید.
نمونه هم میگویی. مثلا کجا میخواستی بروی که نتوانستی؟
من در تهران، ۲۴ ساعت خانه هستم. هر جا هم که رفتم مردم به من لطف داشتند و علاقه خود را نشان دادند. افتخار میکنم و خوشحال میشوم که از کوچک و بزرگ سمت من میآیند تا عکس یادگاری بگیرند. البته این شهرت مشکلاتی هم بهوجود میآورد که باید تحملش کرد.
تو تابستان فوقالعادهای را سپری کردی. در ۵ بازی ملی و باشگاهی ۶ گل زدی و نشان دادی یکی از بازیکنان آیندهدار فوتبال ایران هستی. از این سیر صعودی بگو و البته بازی مقابل گوام که دو گل هم به ثمر رساندی.
گفتم که زندگی حرفهای از دلایلی است که خدا را شکر باعث شده در این دو سال پیشرفت کنم. استارت من از لیگ یک و بازی در ایرانجوان خورد و تا به امروز هم ادامه پیدا کرده. اول به پرسپولیس رسیدم و بعد تیم ملی و حالا هم موفق شدهام افتخاری جدید کسب کنم و برای تیم ملی گل بزنم. خوشحالم که در این بازی نه یک گل که دو گل زدم و امیدوارم در بازیهای آینده هم بتوانم این روند را ادامه بدهم.
تو و سردار مقابل گوام هماهنگی فوقالعادهای از خود نشان دادید. چطور در این مدت اندک به این هماهنگی رسیدید؟
خب یک هفتهای بود که کنار هم تمرین میکردیم. ضمن اینکه من از قبل و وقتی بازیهای تیم ملی را نگاه میکردم حرکات سردار را زیر نظر میگرفتم و آنالیزش میکردم. یکی از دلایل این هماهنگی همین است و بعد اینکه ما سومین اردوی کنار هم را سپری میکنیم و کمکم با خصوصیات هم آشنا شدهایم.
شما را با زوج دایی- خداداد مقایسه کردهاند. شنیدهای؟
این دو برای خودشان یک پا اسطوره بودند و در زمان فوتبالشان بهترین مهاجمان آسیا محسوب میشدند. ما فعلا در حد آنها نیستیم اما امیدوارم روزی برسد که هم من و هم سردار بتوانیم بهترین روزهای فوتبالمان را در تیم ملی رقم بزنیم.
مصاحبه را با سوالی از پرسپولیس تمام کنیم. از مشکلات مالی تیمتان خبر داری؟
مشکلات که همیشه است و من هم تا حدودی از آنها باخبرم. خود من از پارسال ۵۰، ۴۰ میلیون طلب دارم. آن هم از قرارداد صد و خردهای میلیون. این فصل هم یک هزار تومانی به من ندادهاند. این مشکلات تکراری است اما گفتهاند که امروز و فردا پولی به حساب بازیکنان واریز میکنند. این مشکلات کار بازیکنانی همچون مرا سخت میکند. بخصوص که قرارداد فصل قبلم هم کم بود و چیزی برایم نماند.
** مهدی طارمی ** مهدی طارمی ** مهدی طارمی ** مهدی طارمی **
به گزارش “ورزش سه” و به نقل از روزنامه ایران ورزشی، مدیریت باشگاه در اختیار محمد رویانیان بود که خبر رسید دادگاه مالکیت پرسپولیس را از آن وزارت ورزش دانسته و به باشگاه این اجازه و اختیار را داده که از این پس فقط به نام پرسپولیس خوانده شود. همان موقع باشگاه پرسپولیس در نامهای به رسانهها و از جمله صداوسیما اعلام کرد که از این پس فقط پرسپولیس بخوانندش.
فکر میکردیم به آخر داستان رسیدهایم اما گویا اسماعیل وفایی که در تمام این سالها مدعی اصلی مالکیت باشگاه پرسپولیس بوده، با شکایت به فیفا پرونده را به سمت و سویی دیگر کشانده است. اینکه وفایی چطور خود را مالک پرسپولیس میداند، ماجرایی است که به چند دهه پیش برمیگردد و شاید بهتر است از نو بخوانیمش.
باشگاه پرسپولیس که متعلق به علی عبده بوده، بعد از انقلاب در اختیار بنیاد مستضعفان قرار میگیرد و این بنیاد در سال ۱۳۶۸ تصمیم به واگذاری پرسپولیس- که آن موقع پیروزی نامیده میشد- میگیرد و باشگاه را تمام و کمال در اختیار سازمان تربیت بدنی قرار میدهد. یک سال بعد سازمان تربیت بدنی تصمیم میگیرد در مالکیت و اداره باشگاه، با بخش خصوصی مشارکت کند و شرکت فرهنگی ورزشی پرسپولیس (سهامی خاص) هم در همین سال تشکیل شد. در ۱۶ اردیبهشت سال ۱۳۷۰ شرکت پرسپولیس با مالکیت ۵۱ درصد بخش خصوصی و ۴۹ درصد دولتی- سازمان تربیت بدنی- به ثبت رسید که در این مشارکت نام اسماعیل وفایی با ۵/۵۰ درصد، حسین منتظر موعود با ۵/۰ درصد و سازمان تربیت بدنی با ۴۹ درصد سهم به چشم میخورد.
قرار میگذارند که پیروزی مجددا به پرسپولیس تغییر نام بدهد و این اتفاق در زمانی رخ میدهد که وفایی خارج از کشور بوده. پرسپولیس در روز ۳ اسفند ۱۳۷۰ رسما در سازمان ثبت اسناد و املاک به ثبت میرسد و البته نام پرسپولیس در داخل پرانتز قید میشود و این ثبت به امضای سهامداران پرسپولیس یعنی عباس انصاریفرد و حسین منتظرموعود میرسد که آنها هم تمامی اختیارات و حقوق مرتبط را به رییس سازمان تربیت بدنی تفویض میکنند. موسسه جدید پرسپولیس با همان نفرات قبلی و البته بدون حضور وفایی تشکیل و آگهی تاسیس آن هم در همان تاریخ منتشر میشود که نام پرسپولیس باز هم داخل پرانتز کنار نام پیروزی نوشته شده بوده. بعد از بالا گرفتن دعوای حقوقی در سال ۹۰ و کشیده شدن پرونده به دادگاه سازمان ثبت اسناد در نامهای خطاب به ریاست شعبه ۶ دادگاه عمومی حقوقی مجتمع قضایی شهید بهشتی تهران رسما اعلام میکند که موسسه فرهنگی ورزشی پیروزی (پرسپولیس) در این سازمان به نام موسسه فرهنگی ورزشی پیروزی به ثبت رسیده، نوع حقوقی آن هم سهامی عام بوده و واژه پرسپولیس هم داخل پرانتز قید شده است.
همین باعث شد وفایی موضوع جعل سند را مطرح و ادعا کند که واژه پرسپولیس به شکل غیرقانونی داخل پرانتز قرار گرفته. با این حال اما بعد از رای دادگاه، پیروزی دوباره پرسپولیس شد و همه چیز به جای اولش برگشت. حال آنکه اسماعیل وفایی همچنان خود را مالک باشگاه پرسپولیس میداند و حتی به فیفا هم شکایت برده است.
شکایت از وزارت ورزش و باشگاه پرسپولیس که گویا اطلاعات مربوط به آن هم به اطلاع مسوولان وزارتخانه و باشگاه رسیده. خود وفایی هم اگرچه از ارائه توضیحی در مورد این شکایت خودداری میکند اما با اطمینان از رایی میگوید که برای پرسپولیس و فوتبال ایران سنگین است!
باشگاه فوتبال پرسپولیس تهران باشگاه فوتبالی ایرانی است که در سال ۱۳۴۲ در شهر تهران، پایتخت ایران بنیادگذاری شده و از باشگاههای زیر مجموعه باشگاه فرهنگی ورزشی پرسپولیس تهران است.
پرسپولیس در جام خلیج فارس بازی میکند و پس از سال ۱۳۴۷، در تمامی ادوار برگزارشده در بالاترین سطح لیگ فوتبال ایران حضور داشتهاست.این باشگاه پرافتخارترین و پرهوادارترین باشگاه فوتبال در ایران است.