سایت تفریحی خبری و مد لباس روز دنیا

موفقیت

جذب مشتری

خیلی مهم است که خودتان و محصولتان را طوری معرفی کنید که نه تنها بتوانید جمعیتی که می‌خواهید را به سمت خودتان بکشانید، بلکه تشویقشان کنید که دوباره به سمتتان برگشته و مشتری دائمتان شوند.
در زیر به ۶ روش برای جذب مشتری و نگه داشتن آنها اشاره می‌کنیم:
۱. محل، محل، محل. احتمالاً از همه شنیده‌اید که یکی از نکات مهم در موفق شدن یک تجارت و نگه داشتن مشتریان، محل است. فقط منظور محله‌ای که در آن کارتان را راه انداخته اید نیست، جزییاتی مثل اینکه کدام طرف خیابان باشد یا کنار کدام فروشگاه هم مهم است. مطمئناً بارها شده که بخاطر شلوغ بودن یک طرف خیابان، به فروشگاهی که در آنطرف خیابان قرار گرفته رفته‌اید یا حتماً فروشگاهی که محل پارک مناسب داشته باشد را ترجیح می‌دهید. احتمالاً از خیلی‌ها شنیده‌اید که با اینکه فروشگاهی را خیلی دوست دارند اما بخاطر شلوغ بودن محل آن یا نبودن جای پارک به آن نمی‌روند.

۲۰ کاری که پولدارها هر روز انجام می‌دهند

تام کارلی، نویسنده آمریکایی برای مدت ۵ سال عادات روزانه ۲۳۳ پولدار و ۱۲۸ فرد با وضع خراب مالی را دنبال کرد و کتاب پرفروش Rich Habits را نوشت. او در این کتاب ۲۰۰ رفتار مشترک میان پولدارها را شناسایی کرده و توضیح می‌دهد که عادات روزانه پولدارها و غیرپولدارها به شدت متفاوت است و با توجه به عادات روزانه یک شخص می‌توان وضعیت مالی‌اش را پیش‌بینی کرد.
او در مورد این طبقه پولدار که درباره‌شان تحقیق کرده نوشته: «جالب اینجاست ۸۵ تا ۸۸ درصد میلیونرهای آمریکایی پولدارهایی خودساخته و نسل اولی هستند.»
امروز به همراه ونکوورنامه، با ۲۰ عادتی آشنا شوید که پولدارها دارند و افراد بی‌پول ندارند:

۱
۷۰ درصد پولدارها روزانه کمتر از ۳۰۰ کالری هله‌هوله (junk food) مصرف می‌کنند. ۹۷ درصد بی‌پول‌ها روزانه بیشتر از ۳۰۰ کالری هله‌هوله می‌خورند.

۲
۸۰ درصد پولدارها روی

 دکتر مرتضی احمدی منش

باور کنید من هم گاهأ خسته می‌شوم، عصبانی می‌شوم و برخی مواقع احساس فشار می‌کنم. این حالات در همه ما انسانها یکسان است و فقط نوع برخورد ما با مسائل متفاوت است. وقتی یاد بگیریم چطور در کنار مشکلات قرار بگیریم نه در مقابل آنها، یاد می‌گیریم چگونه آرام باشیم و تک تک گره‌های کور زندگی را باز می‌کنیم و باز آرامش داشته باشیم. مشکلات را

دکتر مرتضی احمدی منش

از وقتی دست چپ و راستمان را شناختیم امتحان شدیم. یه وقت توی مدرسه، یه موقع با کنکور، یه موقع انتخاب همسر و بالاخره هر چه بزرگتر میشیم امتحانمون هم یزرگتر میشه انگار اومدیم تو دنیا فقط امتحان بدیم و بریم

مهم نیست امتحان ما چقدر بزرگ باشه مهم اینه که

دکتر مرتضی احمدی منش

در ادبیات ایرانی مثلهای زیادی مطرح شده که بی ارتباط با بحث امروز نیست. مثلهایی همچون مار از پونه بدش میاد درب خونش سبز میشه، موش تو کاسه آدم وسواس می افته و… که به اعتقاد من همه این مثل ها بحث رهایی را مطرح می کنند و غیر مستقیم می گویند

 کائنات و قانون جذب

“ﻗﻮﯾﺘﺮﯾﻦ ﺁﻫﻦ ﺭﺑﺎ ﺩﺭ ﺗﻤﺎﻡ ﮐﺎﺋﻨﺎﺕ”

ﺍﺣﺴﺎﺱ ﺷﻤﺎ ﻗﻮﯾﺘﺮﯾﻦ ﺁﻫﻦ ﺭﺑﺎ ﺩﺭ ﺗﻤﺎﻡ ﮐﺎﺋﻨﺎﺕ ﺍﺳﺖ…
ﺍﺣﺴﺎﺱ ﻧﮕﺮﺍﻧﯽ ? ﻧﮕﺮﺍﻧﯽ ﺭﺍ ﺑﯿﺸﺘﺮ ﺟﺬﺏ ﻣﯿﮑﻨﺪ
ﺍﺿﻄﺮﺍﺏ ?ﺍﺿﻄﺮﺍﺏ ﺑﯿﺸﺘﺮﯼ ﺭﺍ ﺟﺬﺏ ﻣﯿﮑﻨﺪ
ﻧﺎﺭﺿﺎﯾﺘﯽ ? ﻧﺎﺭﺿﺎﯾﺘﯽ ﺑﯿﺸﺘﺮﯼ ﺭﺍ ﺟﺬﺏ ﻣﯿﮑﻨﺪ
ﻟﺬﺕ ? ﻟﺬﺕ ﺑﯿﺸﺘﺮﯼ ﺭﺍ ﺟﺬﺏ ﻣﯿﮑﻨﺪ
ﺷﺎﺩﯼ ? ﺷﺎﺩﯼ ﺑﯿﺸﺘﺮﯼ ﺭﺍ ﺟﺬﺏ ﻣﯿﮑﻨﺪ
ﺷﮑﺮ ﮔﺰﺍﺭﯼ ? ﻣﻮﺍﺭﺩ ﻗﺎﺑﻞ ﺷﮑﺮﮔﺰﺍﺭﯼ ﺑﯿﺸﺘﺮﯼ ﺭﺍ ﺟﺬﺏ ﻣﯿﮑﻨﺪ
ﻣﻬﺮﺑﺎﻧﯽ ? ﻣﻬﺮﺑﺎﻧﯽ ﺑﯿﺸﺘﺮﯼ ﺭﺍ ﺟﺬﺏ ﻣﯿﮑﻨﺪ
ﺍﺣﺴﺎﺱ ﺛﺮﻭﺗﻤﻨﺪﯼ ? ﺛﺮﻭﺕ ﺑﯿﺸﺘﺮﯼ ﺭﺍ ﺟﺬﺏ ﻣﯿﮑﻨﺪ
ﭘﺲ ﻓﺮﺍﻣﻮﺵ ﻧﮑﻨﯿﻢ ﮐﻪ :
ﺍﯾﻦ ﯾﮏ ﮐﺎﺭ ﺩﺭﻭﻧﯽ ﺍﺳﺖ
ﻭ ﺑﺮﺍﯼ ﺍﯾﻨﮑﻪ ﺟﻬﺎﻥ ﭘﯿﺮﺍﻣﻮﻥ ﻣﺎﻥ ﺭﺍ ﺗﻐﯿﯿﺮ ﺩﻫﯿﻢ
ﺑﺎﯾﺪ ﺍﺣﺴﺎﺱ ﺩﺭﻭﻧﯽ ﺧﻮﺩﻣﺎﻥ ﺭﺍ ﺗﻐﯿﯿﺮ ﺩﻫﯿﻢ
“اﯾﻦ ﺟﻬﺎﻥ ﮐﻮﻩ ﺍﺳﺖ ﻭ ﻓﻌﻞ ﻣﺎ ﻧﺪﺍ ،
ﺳﻮﯼ ﻣﺎ ﺁﯾﺪ ﻧﺪﺍﻫﺎ ﺭﺍ ﺻﺪﺍ …”

ﻭ ﺳﺨﻦ ﺁﺧﺮ:
ﮐﺎئنات ﻫـﺮﮔـﺰ ﺑﻪ ﺍﮔــﺮ ﻭ ﺍﻣـﺎﻫــﺎ ﭘـﺎﺳﺦ ﻧـﻤﯽ ﺩﻫــﺪ!
ﺳﻠﻄﺎﻥ ﺑـﺎﯾــﺪ ﻫـﺎ ﺑـﺎﺷﯿـﺪ ،
ﻧـﻪ ﺑﻨـﺪﻩ ﺷﺎﯾــﺪﻫــﺎ…??????

کائنات و قانون جذب

کائنات و قانون جذب

 کائنات و قانون جذب

کائنات و قانون جذب

 

 

 

هر لحظه به سفر ابدی ات

نزدیکتر میشوی

به جان خودت بیفت، خودت خودت را بساز

باید بتونی قبل از مرگ

لایق ملاقات خدا بشی

بقول حضرت عیسی در انجیل:

شاخه هایی که مـیـوه نـیکـو نـدهـنـد

بـریـده خواهـنـد شـد

و شاخه هایی که ثـمـر مـی دهـنـد

هـرس می شونـد تا میـوه بیشتری بـدهـنـد…

رسیدن به آرزوها

تبدیل کردن اهداف به آرزو

هدف چیست و داشتن آن چه ضرورتی دارد؟ یک هدف چه خصوصیاتی باید داشته باشد؟ آیا هدف باید کمی باشد یا کیفی؟ چگونه می‌توان هدفی را انتخاب کرد؟ بعد از آنکه هدف خود را انتخاب کردیم، در ارتباط با آن لازم است چه کاری انجام دهیم؟ و …

در یک تعریف ، هدف وضعیتی است که می‌خواهیم در آینده داشته باشیم. اگر خود نتوانیم وضعیت‌مان را در آینده تعیین کنیم،‌ ناچار محیط پیرامون‌مان ، وضعیت را به ما تحمیل می‌کند. آنچه که محیط بر ما حکم می‌کند چه بسا با ما سازگاری نداشته باشد. پس چه بهتر که خود ، هدف مطلوب‌مان را معلوم کنیم و به سمتش در حرکت باشیم.

آیا شما جزو آن دسته از افرادی هستید که آرزوهای دور و دراز دارید اما در رسیدن به آن ها مسیری بس طولانی را تصور می کنید؟

انسان ها زندگی می کنند به امید رسیدن به آرزوهای خود. هیچ انسانی را نمی یابید که آرزوهایی را در دل نداشته باشد. شب با تصور خواسته ها و آرزوها به خواب می رویم و صبح به امید و اتکا تحقق آرزوها از جا برمی خیزیم.

آنقدر هدف و آرزو در زندگی برای آدمی اهمیت دارد که اگر روزی او را از رسیدن به آنها منع یا ناامید کنند شاید دیگر زنده نماند. در هیچ برهه از زمان هم آرزوهای بشر تمامی ندارد. بعضی از ما در زمان هایی چنین تصور می کنیم که اگر به فلان خواسته مان برسیم رضایت ما از زندگی دو چندان شده و دیگر تلاش می کنیم تا هیچ خواسته ای نداشته باشیم. اما بعد از تحقق این آرزو متوجه عدم سیرابی خود شده و می فهمیم که در دلمان هزاران آرزو نهفته است که ای کاش های فراوانی را برای آنها سر داده ایم.

در تعریف آرزو می توان چنین گفت، خواسته ای مبهم که برای رسیدن به آن هیچ گونه تفکر و تأملی صحیح و سازنده در کار نیست.
خوشبختی در این است که شخص بداند که چه می خواهد و آنچه آرزو دارد مشتاقانه بخواهد(کلیسین ماریسو)
در تعریف هدف چنین می توان گفت: یک نوع خواسته یا آرزوی واقعی که انسان برای نیل به آن با برنامه ریزی اصولی در حرکت است و البته تردیدی نیست که هر انسان هدفمندی باید برای رسیدن به هدف از پشتوانه محکم و کار آمد به نام تفکر بهره ببرد.
از تعاریف که بگذریم این مسئله قابل درک است که آرزوهایی مدنظر ماست که تلاش می کنیم تا با برنامه ریزی و هدف گذاری آن ها را روزی به هدف تبدیل کنیم و منظور از آنها تنها داشتن خواسته ها و تصورات دست نایافتنی نیست. در این مطلب می خواهیم شما را در مسیری هدایت کنیم که از تبدیل هدف به آرزو جلوگیری نموده و در حقیقت آرزو را به هدف مبدل کنید.

شما با داشتن چه مواردی در زندگی احساس خوشبختی می کنید؟ اصلاً خوشبختی را به چه معنا می دانید؟
واقعیت آن است که افراد معمولاً خوشبختی های خود را نمی شناسند و خوشبختی دیگران همیشه در دیدگانشان مجسم است. (پیردانی نوس) خوشبختی در این است که شخص بداند که چه می خواهد و آنچه آرزو دارد مشتاقانه بخواهد(کلیسین ماریسو) شخصی که با اشتیاق به سوی هدف و آرزوی شخصی خود گام بر می دارد از لذت خاصی بهره می برد. ما باید برای خوشبخت زیستن موقعیت های مناسب ایجاد کنیم ، نه اینکه در انتظار آن باشیم (کرانسیس بیکن) لذا شایسته است هرگز برای لذت بردن از خوشبختی امروز و فردا نکنیم (آندره ژیر)

فکر می کنیم با این اوصاف توانستید تا حدودی اهداف و به عبارتی آرزوهای مشخص و دور از ابهام خود را بشناسید. ما توصیه می کنیم برای تشخیص دقیق و راحت تر به مدت ۴ شبانه روز مورد به لیست خواسته های قلبی و آنچه از آن احساس خوشبختی می کنید فکر کنید. و لیستی از آن تهیه کنید و حداکثر ۴ مورد را با دید منطقی انتخاب نمایید.

نکته هایی برای هدف گذاری:
تذکر ۱/ چنانچه در انتخاب یک هدف نسبت به هدف دیگر مردد بودید هدفی را انتخاب کنید که نسبت به آن اشتیاق بیشتری داشته و از اولویت زمانی بیشتری برخوردار است.
در طی زمان هدف گذاری جملات تأکیدی مثبت و انرژی آوری را یادداشت و هر روز با اعتقاد بر زبان آورید.

تذکر ۲/ دلائل خود را در جهت مثبت بیاورید. ( اگر استقلال مالی پیدا کنیم بسیاری از نیازهایم راحت تر بر طرف شده و اعتماد به نفسم بالا می رود)

تذکر ۳/ دلائل فوق را نوشته و تا ۴۰ روز روزی یک بار پس از بیداری آن را بخوانید پیشنهاد می کنیم آن را بر دیوار اتاق در مقابل مکانی که در آن استراحت می کنید نصب کنید.

تذکر ۴/ دلائل خود را با استفاده از ارزش ها تنظیم کنید و دست ارزش ها را در دست اهداف بگذارید.

تذکر ۵/ تهیه دلایل موجود برای هدف منطق پذیری هدف را افزایش می دهد.

تذکر ۶/ هدف خود را به صورت یک کلید واژه یا که در تقویم خود هر ۱۵ بار یک بار یادداشت کنید.

تذکر ۷/ برای هدف خود تاریخ و دامنه زمانی مشخص کنید.

در طی زمان هدف گذاری جملات تأکیدی مثبت و انرژی آوری را یادداشت و هر روز با اعتقاد بر زبان آورید.
و هر شب پیش از به خواب رفتن تمرین شل سازی عضلاتی خود را در حال تلاش برای رسیدن به هدف ، یا در حالی که به هدف رسیده اید و یا در زمانی که به هدف رسیده اید و از آن بهره می برید، تصور و تجسم کنید.
فراموش نکنید که هر هدف به تصویر و کلام نیاز دارد.

** رسیدن به آرزوها ** رسیدن به آرزوها ** رسیدن به آرزوها ** رسیدن به آرزوها ** رسیدن به آرزوها ** رسیدن به آرزوها ** رسیدن به آرزوها ** رسیدن به آرزوها *

رسیدن به آرزوها

رسیدن به آرزوها

افکار مثبت

برای رسیدن به موفقیت در زندگی باید افکار مثبت را جایگزین افکار منفی کنید، زیرا افکار مثبت یکی از عوامل موثر بر موفقیت در زندگی محسوب می‌شود. وقتی افکار منفی به سراغتان آمد و ذهنتان را درگیر خود کرد، یک نفس عمیق بکشید و

پس از خواندن این داستان کوتاه خلاقیت شما ۱۰ برابر میشود ! خلاقیت و نوآوری

در کشور چین، دو مرد روستایی می خواستند برای یافتن شغل به شهر بروند. یکی از آن ها می خواست به شانگهای برود و دیگری به پکن.
اما در سالن انتظار قطار، آنان برنامه خود را تغییر دادند زیرا مردم می گفتند که شانگهایی ها خیلی زرنگ هستند و حتی از غریبه هایی که از آنان آدرس می پرسند پول می گیرند اما پکنی ها ساده لوح هستند و اگر کسی را گرسنه ببینند نه تنها غذا، بلکه پوشاک به او می دهند.

فردی كه می خواست به شانگهای برود با خود فكر كرد: «پكن جای بهتری است، كسی در آن شهر

نکته های فروشندگی

 بسیاری اوقات در گفت‌وگو با مشتری‌ها، پرسش‌ها و صحبت‌هایی پیش کشیده می‌شود که فروشندگان معمولی، پاسخ‌هایی کلیشه‌ای و اغلب نچسب به آنها می‌دهند. امافروشنده نابغه چگونه به این پرسش‌ها پاسخ می‌دهند؟ پانزده جملۀ شگفت‌انگیز آنها را در ادامه می‌خوانید.

۱. فروشندگان معمولی می‌گویند: «نمی دانم».
فروشندگان نابغه می‌گویند: «متشکرم، پرسش خوبی است. اجازه بدهید پاسخ آن را برای شما پیدا کنم.»

۲. فروشندگان معمولی می‌گویند: «جنس فروخته‌شده پس گرفته نمی شود.»
فروشندگان نابغه می‌گویند: «اجازه بدهید ببینیم اگر مطابق میل شما نیست، چطور می‌توانیم رضایت شما را جلب کنیم.»

۳. فروشندگان معمولی می‌گویند: «خونسرد باشید.»
فروشندگان نابغه می‌گویند: «من از شما عذرخواهی می‌کنم.»

۴. فروشندگان معمولی می‌گویند: «این که تمام شده؛ چرا این یکی را نمی‌برید؟»
فروشندگان نابغه می‌گویند: «شاید از این جنس هنوز در انبار داشته باشیم، اجازه بدهید نگاهی بکنم. اگر نبود، پیشنهادهای دیگری هم برایتان دارم.»

۵. فروشندگان معمولی می‌گویند: «ساعت کار ما تمام شده.»
فروشندگان نابغه می‌گویند: «تعطیلی فروشگاه ساعت … و شروع به کار آن ساعت …. است. آیا کاری هست که بتوانم خیلی سریع برای شما انجام بدهم؟»

۶. فروشندگان معمولی می‌گویند: «خرید شما همین است؟»
فروشندگان نابغه می‌گویند: «آیا این محصول را هم دیده‌اید که همراه با کالایی که شما خریده‌اید استفاده می‌شود؟» یا: «آیا تا به حال از فلان کالای ما استفاده کرده‌اید؟»

۷. فروشندگان معمولی می‌گویند: «چیزی که می‌خواهید آن طرف است.»
فروشندگان نابغه می‌گویند: «لطفا با من بیایید؛ به شما نشان می‌دهم که کجاست.»

۸. فروشندگان معمولی می‌گویند: «من نمی‌توانم این کار را انجام بدهم.»
فروشندگان نابغه می‌گویند: «کاری که می‌توانم انجام بدهم این است که…»

۹. فروشندگان معمولی می‌گویند: «این بخش به من مربوط نمی‌شود.»
فروشندگان نابغه می‌گویند: «من با کمال میل شما را پیش کسی می برم که بیشتر از من در مورد این بخش اطلاعات دارد.»

۱۰. فروشندگان معمولی می‌گویند: «ما الان این کالا را تمام کرده‌ایم.»
فروشندگان نابغه می‌گویند: «الان از این کالا در فروشگاه نداریم، اما … روز دیگر خواهیم داشت. ممکن است لطفا نام و شماره تلفن خود را به من بدهید تا با شما تماس بگیریم و اطلاع دهیم؟»

۱۱. فروشندگان معمولی می‌گویند: «این برخلاف سیاست فروشگاه ماست.»
فروشندگان نابغه می‌گویند: «سیاست مغازه ما این است؛ اما قصد داریم آن را تصحیح کنیم. من می‌توانم در حال حاضر این کار را برای شما انجام دهم که…»

۱۲. فروشندگان معمولی می‌گویند: «من اینجا تازه‌کار هستم.»
فروشندگان نابغه می‌گویند: «لطفا مرا تحمل کنید، برای کمکی که نیاز دارید در خدمت شما هستم.»

۱۳. (هنگام مکالمۀ تلفنی) فروشندگان معمولی می‌گویند: «گوشی…»
فروشندگان نابغه می‌گویند: «ممکن است خواهش کنم چند لحظه پشت خط منتظر باشید.»

۱۴. فروشندگان معمولی می‌گویند: «الان سرم شلوغ است.»
فروشندگان نابغه می‌گویند: «خوشحال می‌شوم بتوانم به شما کمک کنم.» یا: «هم‌اکنون چه کمکی می‌توانم به شما بکنم؟»

۱۵. فروشندگان معمولی می‌گویند: «شما اشتباه می‌کنید.»
فروشندگان نابغه می‌گویند: «فکر می‌کنم سوء تفاهمی پیش آمده است. اجازه بدهید در موردش صحبت کنیم و حلش کنیم.»

** نکته های فروشندگی ** نکته های فروشندگی ** نکته های فروشندگی ** نکته های فروشندگی ** نکته های فروشندگی ** نکته های فروشندگی **

نکته های فروشندگی

نکته های فروشندگی

صفحه 6 از 10« بعدی...45678...قبلی »


برچسب ها