سایت تفریحی خبری و مد لباس روز دنیا

موفقیت در کسب و کار

✅ موفقیت در کسب و کار

چرا آلمانی‌ها با ساعات کاری کمتر بهره‌وری بالاتری دارند؟

مترجم: آناهیتا جمشیدنژاد
وقتی صحبت از آلمان می‌شود، بسیاری از آمریکایی‌ها تصاویری از سربازان جنگ جهانی دوم و هیتلر به ذهنشان می‌آید. اما آنچه بسیاری از مردم نمی‌دانند این است که آلمان موتورخانه صنعتی اروپا است و یک تولیدکننده پیشرو از کالاهای صادراتی به کشورهای آسیایی در حال توسعه به حساب می‌آید. برتری مهندسی آلمان در تبلیغات تجاری فولکس‌واگن را باید دیده باشید. آلمان به‌عنوان موتور اقتصادی اتحادیه اروپا به‌تنهایی منطقه یورو را بعد از فروپاشی در سال ۲۰۱۲ حفظ کرد. در همان زمان، کارگران آلمانی از پشتیبانی بی‌نظیر و ساعات کاری کوتاه‌تر نسبت به بسیاری از همتایان خود بهره می‌بردند. چگونه یک کشور می‌تواند به‌طور متوسط ۳۵ ساعت در هفته کار کند (با متوسط ۲۴ روز تعطیل پرداخت شده) و به چنین سطح بالایی از بهره‌وری برسد؟

ساعات کاری به معنی ساعات کاری است
در فرهنگ کسب‌وکار آلمان، زمانی که یک کارمند سر کار است، به این معنی است که کاری جز آن را نباید انجام دهد. فیس‌بوک، غیبت کردن با همکاران و تظاهر به‌کار کردن وقتی که می‌بینید رئیستان نزدیکتان است، همه اینها از نظر اجتماعی رفتارهای غیرقابل قبول است. به‌طور واضح، در ایالات متحده این رفتارها باعث خواهد شد مدیریت به کارمندانش ترشرویی نشان دهد، اما در آلمان، بین همتایان برای چنین فعالیت‌های سبکسرانه‌ای حد خطای صفر وجود دارد.

در مستندی با نام «از من یک آلمانی بساز»، یک زن جوان آلمانی توضیح می‌دهد زمانی که روش کار کردن خود را به انگلیسی تغییر داد، دچار شوک فرهنگی شد.
او از ماهیت فرهنگ کارگران انگلیسی به شدت سورپرایز شده بود. با بحث و نظر بیشتر، آلمانی‌ها آشکار کردند که به هیچ وجه نمی‌توانند از فیس‌بوک در محیط کارشان استفاده کنند و حتی نمی‌توانند ایمیل خصوصی بفرستند.

ارتباطات مستقیم و هدف‌گرا ارزشمند است
فرهنگ کسب‌وکار آلمانی دارای ارتباطات به شدت متمرکز و مستقیم است. درحالی‌که آمریکایی‌ها می‌خواهند به گپ‌زنی ارزش بگذارند و به جو خوش‌بینانه‌ای در فضای کار برسند، آلمانی‌ها به ندرت به حاشیه می‌روند. آلمانی‌ها مستقیما با مدیرشان درمورد بازبینی عملکرد صحبت می‌کنند، بسیار راحت در جلسات کسب‌وکار شرکت می‌کنند و دستورات را با زبان مسلط و بدون عبارات مودبانه به‌کار می‌برند. درحالی‌که یک آمریکایی می‌گوید «خیلی خوب می‌شد اگر تا ساعت ۳ این پروژه را به من تحویل می‌دادید»، یک آلمانی می‌گوید «تا ساعت ۳، من این پروژه را نیاز دارم».

زمانی که یک آلمانی سر کار است، کاملا متمرکز و سختکوش است که در نتیجه به بهره‌وری بالاتر در دوره زمانی کوتاه‌تر می‌رسد.

آلمانی‌ها کار و زندگی شخصی را از هم تفکیک می‌کنند
آلمانی‌ها سخت کار می‌کنند و در کنار آن به‌شدت تفریح می‌کنند. درحالی‌که روز کاری بر ایجاد بهره‌وری موثر تمرکز دارد، ساعات فراغت واقعا ساعات فراغت است. به‌دلیل جو متمرکز و محیط کار رسمی، کارمندان آلمانی ضرورتا بعد از کار دور هم جمع نمی‌شوند. آلمانی‌ها عموما یک تفکیک بین زندگی خصوصی و کاری قائل هستند.

دولت آلمان در مخالفت با دسترسی تلفن‌های همراه و ارتباط مداومی که آنها بین کارمندان و کارفرمایان فراهم می‌کنند، ممنوعیتی بر ایمیل‌های کاری بعد از ساعت اداری قرار داده است. آلمانی‌ها از روزهای تعطیل با حقوق و مزایا بهره می‌برند؛ بسیاری از کارمندان حقوق‌بگیر ۲۵ تا ۳۰ روز حقوق پرداخت شده دارند. تعطیلات زیاد به این معنی است که خانواده‌ها می‌توانند تقریبا یک ماه از کنار هم بودن لذت ببرند، آپارتمانی در کنار دریا اجاره کنند و سفر طولانی را به یک شهر جدید و جذاب تجربه کنند.

کسب‌وکار به مقام والدین احترام می‌گذارد
سیستم Elternzeit (مرخصی والدین) در آلمان برای بسیاری از آمریکایی‌ها رویایی بیش نیست. ایالات متحده در حال حاضر قوانین مورد نیاز برای مرخصی زایمان ندارد اما آلمان یکی از بهترین برنامه‌های حمایت از والدین را در کشورهای توسعه‌یافته دارد. جنبه منفی منافع مرخصی زایمان این است که ممکن است کارفرمایان از استخدام زنان اجتناب کنند (از ترس اینکه آنها از مزایای ارزشمند آن سوءاستفاده خواهند کرد).

اتاق هیات‌رئیسه آلمانی‌ها نسبت به سایر ملل توسعه‌یافته معمولا در مدارج بالا مردسالار است. گرچه دولت تلاش کرده این روند را متوقف کند. مزایای مالی ماندن در خانه (Elternzeit and Elterngeld یا برنامه‌های مالی والدین) اغلب آنقدر خوب است که مادران آلمانی از خیلی چیزها صرف‌نظر می‌کنند هریک از والدینی که برای مرخصی واجد شرایط هستند و بسیاری از زوج‌ها انتخاب خود را بر اساس شرایط مالی انجام می‌دهند.

** موفقیت در کسب و کار ** موفقیت در کسب و کار ** موفقیت در کسب و کار ** موفقیت در کسب و کار ** موفقیت در کسب و کار **

موفقیت نامحدود

روباه: مي‌دوني ساعت چنده آخه ساعت من خراب شده.
شير : اوه. من مي‌تونم به راحتي برات درستش کنم.

روباه : اوه. ولي پنجه‌هاي بزرگ تو فقط اونو خرابتر مي‌کنه.
شير : اوه، نه بده برات تعميرش مي‌کنم.

روباه : مسخره است. هر احمقي ميدونه که يک شير تنبل با چنگال‌های بزرگ نمي‌تونه يه ساعت مچی پيچيده رو تعمير کنه.
شير : البته که مي‌تونه. اونو بده تا برات تعميرش کنم.
شير داخل لانه‌اش شد و بعد از مدتي با ساعتي که به خوبي کار مي‌کرد بازگشت.

روباه شگفت زده شد و شير دوباره زير آفتاب دراز کشيد و رضايتمندانه به خود مي‌باليد.

بعد از مدت کمي گرگی رسيد و به شير لميده در زير آفتاب نگاهي کرد.

گرگ : مي‌تونم امشب بيام و با تو تلويزيون نگاه کنم؟ چون تلويزيونم خرابه.

شير : اوه. من مي‌تونم به راحتي برات درستش کنم.
گرگ : از من توقع نداری که اين چرند رو باور کنم. امکان نداره که يک شير تنبل با چنگال‌های بزرگ بتونه يک تلويزيون پيچيده رو درست کنه.

شير : مهم نيست. مي‌خواهي امتحان کني؟
شير داخل لانه‌اش شد و بعد از مدتي با تلويزيون تعمير شده برگشت.

گرگ شگفت زده و با خوشحالي دور شد.

حال ببينيم در لانه شير چه خبره؟

در يک طرف شش خرگوش باهوش و کوچک مشغول کارهای بسيار پيچيده بوسيله ابزارهای مخصوص هستند و در طرف ديگر شير بزرگ مفتخرانه لميده است.

نتيجه :اگر مي‌خواهيد بدانيد چرا يک مدير مشهور است به کار زير دستانش توجه کنيد.

اگر مي‌خواهيد مدير موفق و مؤثري باشيد از هوشمندي و ارتقاء کارکنان تان نهراسيد بلکه به آنها فرصت رشد بدهيد. اين مسأله چيزي از توانمندي‌هاي شما نمي‌کاهد.
** بيل گيتس:
مديران موفق، افراد باهوش‌تر از خود را استخدام مي‌کنند…

موفقیت نامحدود ** موفقیت نامحدود ** موفقیت نامحدود ** موفقیت نامحدود

راه های موفقیت

هفت قانون طلایی NLP برای موفقیت

قانون اعتقادات
به هر چیز که اعتقاد داشته باشید چه درست چه نادرست، بر قسمت نیمه‌هوشیار ذهن تأثیر می‌گذارد و با دقتی حیرت آور به عینیت در می‌آید. هر امر باید ابتدا در غالب اعتقاد درآید تا به آن عمل شود.

قانون انتظارات
هر آنچه که انتظارش را می‌کشید به سرتان می‌آید. مثلاً اگر انتظار یک زندگی خوب و موفق را می‌کشید، همان را خواهید داشت و برعکس. پس اگر هر عملی که انجام دهید از آن انتظار مثبت داشته باشید، نتیجه مثبت خواهید گرفت. حتماً تأثیر این قانون را در زندگی روزمره زیاد دیده‌اید.

قانون جاذبه
منفی‌ها، منفی‌‌ها را جذب می‌کنند و مثبت ها، مثبت‌‌ها را. افراد با ذهنیت منفی، اشخاص منفی را جذب می‌کنند و برعکس، افراد با ذهنیت مثبت، اشخاص پر انرژی و مثبت‌اندیش را.

قانون جانشینی
ذهن نیمه‌هوشیار در یک لحظه می‌تواند فقط به یک وجه از قضیه فکر کند (مثبت یا منفی). یعنی زمانی که می‌خواهیم به جنبه مثبت کاری فکر کنیم قادر نیستیم در همان لحظه جوانب منفی آن را هم بسنجیم. مگر آنکه جنبه منفی جانشین وجه مثبت شود.

قانون کارما
آدمی تنها آنچه را که می‌دهد باز می‌ستاند. بازی زندگی، بازی بومرنگ هاست. پندار و کردار و گفتار انسان دیر یا زود با دقتی حیرت انگیز به خود او باز می‌گردد.

کارما واژه‌ای است سانسکریت به معنای «بازگشت». آنچه که آدمی بکارد، همان را درو خواهد کرد. بسیاری از مردم از این واقعیت غافلند که هدیه دادن نوعی سرمایه گذاری است و اندوختن از سر حرص و احتکار جز تنگدستی عاقبتی ندارد.

قانون بخشایش
این قانون می‌گوید خطا‌‌های خود و دیگران را فراموش کنید و ببخشید. فراموش کردن خطا‌‌های خود این حسن را دارد که تصویر ذهنی شخص از خود، مخدوش نمی‌شود.

هر اندیشه‌ی خشک و محدود‌کننده‌ای مثل مقصر دانستن خود، یا کینه و ناراحتی داشتن از دیگران بر ذهن نیمه‌هوشیار اثر گذاشته، مانع پیشرفت می‌شود.

قانون پرهیز از تردید و هراس
جز تردید و هراس هیچ چیز نمی‌تواند میان انسان و آرمان‌‌هایش فاصله ایجاد کند. اگر انسان بدون دلهره، برای تحقق آرزو‌هایش تلاش کند، بی‌درنگ برآورده خواهد شد.

ترس، دشمن بزرگ بشر است. ترس از تنگدستی، ترس از بدبختی، ترس از شکست، ترس از بیماری، ترس از دست دادن و …

** راه های موفقیت ** راه های موفقیت ** راه های موفقیت ** راه های موفقیت ** راه های موفقیت **

عشق و ثروت و موفقیت ۶ شهریور ۱۳۹۴

عشق

عشق

عشق و ثروت و موفقیت

زنی از خانه بیرون آمد و سه پیرمرد را با چهره های زیبا جلوی در دید.
به آنها گفت: « من شما را نمی شناسم ولی فکر می کنم گرسنه باشید، بفرمائید داخل تا چیزی برای خوردن به شما بدهم.»
آنها پرسیدند:« آیا شوهرتان خانه است؟»
زن گفت: « نه، او به دنبال کاری بیرون از خانه رفته.»
آنها گفتند: « پس ما نمی توانیم وارد شویم منتظر می مانیم.»
عصر وقتی شوهر به خانه برگشت، زن ماجرا را برای او تعریف کرد.
شوهرش به او گفت: « برو به آنها بگو شوهرم آمده، بفرمائید داخل.»
زن بیرون رفت و آنها را به خانه دعوت کرد. آنها گفتند: « ما با هم داخل خانه نمی شویم.»
زن با تعجب پرسید: « چرا!؟» یکی از پیرمردها به دیگری اشاره کرد و گفت:« نام او ثروت است.» و به پیرمرد دیگر اشاره کرد و گفت:« نام او موفقیت است. و نام من عشق است، حالا انتخاب کنید که کدام یک از ما وارد خانه شما شویم.»
زن پیش شوهرش برگشت و ماجرا را تعریف کرد. شوهـر گفت:« چه خوب، ثـروت را دعوت کنیم تا خانه مان پر از ثروت شود! » ولی همسرش مخالفت کرد و گفت:« چرا موفقیت را دعوت نکنیم؟»
فرزند خانه که سخنان آنها را می شنید، پیشنهاد کرد:« بگذارید عشق را دعوت کنیم تا خانه پر از عشق و محبت شود.»
مرد و زن هر دو موافقت کردند. زن بیرون رفت و گفت:« کدام یک از شما عشق است؟ او مهمان ماست.»
عشق بلند شد و ثروت و موفقیت هم بلند شدند و دنبال او راه افتادند. زن با تعجب پرسید:« شما دیگر چرا می آیید؟»
پیرمردها با هم گفتند:« اگر شما ثروت یا موفقیت را دعوت می کردید، بقیه نمی آمدند ولی هرجا که عشق است ثروت و موفقیت هم هست! »
آری… با عشق هر آنچه که می خواهید می توانید به دست آوردید.

صفحه 2 از 212


برچسب ها