سایت تفریحی خبری و مد لباس روز دنیا

حکایت

در ادبیات فارسی در خصوص هر مناسبتی ضرب المثل های زیادی وجود دارد. در این مقاله از سوری فان می خواهیم ضرب المثل های فارسی نوروزی را با هم بررسی کنیم. با ما همراه باشید.

ضرب المثل های فارسی نوروزی

با یک گل بهار نمی‌شود

ضرب المثل «با یک گل بهار نمی‌شود» در معانی زیر به کار می‌رود:

برای تحقق هدف باید تمام مقدمات آن را فراهم کرد و یکی کافی نیست

از قدیم تاکنون برای آموزش مضامین و ارزش های اخلاقی به افراد از داستان ها و حکایت ها کمک می گرفتند. این راه هنوز یکی از جالب ترین روش ها برای جلب توجه افراد به نکاتی است که در زندگی به آن ها نیاز دارند. در ادامه با سوری فان همراه باشید تا گلچینی از چند داستان کوتاه آموزنده را با هم بخوانیم.

چند داستان کوتاه آموزنده

حکایت پند آموز برتری هنر بر ثروت

حكيم فرزانه اى پسرانش را چنين نصيحت مى كرد: عزيزان پدر! هنر بياموزيد، زيرا نمى توان بر ملك و دولت اعتماد كرد، درهم و دينار در پرتگاه نابودى است، يا دزد همه آن را ببرد و يا صاحب پول، اندك اندك آن را بخورد، ولى هنر چشمه زاينده و دولت پاينده است، اگر هنرمند تهيدست گردد، غمى نيست زيرا هنرش در ذاتش باقى است و خود آن دولت و مايه ثروت است، او هر جا رود از او قدرشناسى كنند، و او را در صدر مجلس جا دهند، ولى آدم بى هنر، با دريوزگى و سختى لقمه نانى به دست آورد.

حکایت ها همیشه بهترین راه برای تفهیم مسائل و ارزش ها به دیگران است. می توانید نکات اخلاقی و آموزنده را در دل داستان ها و حکایت ها بگنجانید و به افراد بگویید. در این مقاله از سوری فان ما را با ۴ حکایت آموزنده دنبال کنید.

 

۴ حکایت آموزنده

سعدی در بیان حکایتی می گوید:

موسی علیه السلام ، درویشی را دید از برهنگی به ریگ اندر شده. گفت:ای موسی! دعا کن تا خدا عزوجل مرا کفافی دهد که از بی طاقتی به جان آمدم. موسی دعا کرد و برفت. پس از چند روز که از مناجات باز آمد، مرد را دید گرفتار و خلقی انبوه برو گرد آمده. گفت:این چه حالت است؟ گفتند:خمر خورده و عربده کرده و کسی را کشته. اکنون به قصاص فرموده اند.

«وَلَوْ بَسَطَ اللّه ُ الرِّزْقَ لِعِبادِهِ لَبَغَوَ فِی الاَْرْضِ؛ اگر خداوند درِ هر نوع روزی را بر بندگانش می گشود، در زمین ستم پیشه می کردند». (شورا:۲۷) موسی علیه السلام ، به حکمت جهان آفرین اقرار کرد و از تجاسر خویش استغفار.
سعدی

گلستان سعدی یکی از آثار شیخ شیراز است که به نثر نوشته شده است. در این مقاله از سوری فان به معرفی این اثر و مرور چند حکایت از گلستان سعدی میپردازیم. با ما همراه باشید.

آثار سعدی

سعدی شیرین‌سخن معروف به «شیخ سعدی» یا «شیخ شیراز»، یکی از بزرگترین شاعران تاریخ ایران است که در قرن هفتم می‌زیسته است. از آثار سعدی می‌توان به گلستان سعدی بوستان سعدی، غزلیات سعدی، کلیات سعدی، رساله عقل و عشق، مجالس پنج‌گانه، نصیحه‌الملوک و غیره اشاره کرد.

در این میان، خوانش گلستان، بوستان و غزلیات سعدی بیشتر در میان مردم رواج پیدا کرد، چراکه شاید محتوای آن‎ها درس اخلاق و عشق بود برای همگان! تفاوت اصلی بوستان با گلستان سعدی در این است که بوستان به نظم یا همان شعر و گلستان به نثر مسجع نوشته شده است. در ادامه این مطلب می‌توانید با ویژگی‌های بیشتر نثر گلستان سعدی آشنا شوید.

داستان ها معلمان خوبی برای انسان ها هستند تا در لا به لای روایت های شیرین مضامین اخلاقی را به او آموزش بدهند. در این مقاله از سوری فان با چند داستان کوتاه آموزنده ما را همراهی کنید.

چند داستان کوتاه آموزنده

گران بهاترین شی

شیخ ابی سعید ابی الخیر را گفتند:فلان کس بر روی آب می رود. شیخ گفت:«سهل است، وزغی و صعوه ای بر روی آب می برود.» شیخ را گفتند:فلان کس در هوا می پرد. شیخ گفت:«زغنی و مگسی نیز در هوا بپرد.» او را گفتند:فلان کس در یک لحظه از شهری به شهری می برود. شیخ گفت:«شیطان نیز در یک نفس از مشرق به مغرب می شود. این چنین چیزها را بس قیمتی نیست. مرد آن بود که در میان خلق بنشیند و برخیزد و بجنبد و با خلق داد و ستد کند و با خلق درآمیزد و یک لحظه از خدا غافل نباشد».

داستان کوتاه بندگی من یا آزادی تو؟

روزی خلیفه وقت، کیسه پر از سیم با بنده ای نزد ابوذر غفاری فرستاد. خلیفه به غلام گفت:«اگر وی این از تو بستاند، آزادی». غلام کیسه را به نزد ابوذر آورد و اصرار بسیار کرد، ولی وی نپذیرفت.

غلام گفت:آن را بپذیر که آزادی من در آن است و ابوذر پاسخ داد:«بلی، ولی بندگی من در آن است».

دلی خوش درگرو فراغت دل

داستان کوتاه : یحیی بن معاذ روزی با برادری بر دهی بگذشت. برادرش گفت:اینجا خوش دهی است. یحیی وی را گفت:«خوش تر از این ده، دل آن کس است که از این ده فارغ است».
درگاه هماره گشوده

گلستان سعدی گنجینه ای از سخنان شیرین و پند آموز است که باید بارها و بارها آن را خواند و چراغ راه خود قرار داد. در این مقاله از سوری فان با حکایات گلستان سعدی ما را همراهی کنید.

گلستان سعدی در یک دیباچه و هشت باب به نثر مُسَّجَع (آهنگین) نوشته شده‌است. بیشترِ نوشته‌های آن کوتاه و به شیوهٔ داستان‌ها و پندهای اخلاقی است. استفاده از نثر موزون و مسجع در منشیان و نویسندگان پیش از سعدی، به خصوص از قرن پنجم هجری به بعد بسیار متداول شده بود.

در قرن ششم و هفتم هجری، نوشتن پرتکلف و تصنعی نشانه‌ای از دانش نویسنده به‌شمار می‌رفت. بارزترین نمونۀ این نثر، مقامات حمیدی است که در سال ۵۵۱ هجری نوشته شده و مورد تمجید بسیاری از شعرا و ادبای آن دوران مانند انوری، نظامی عروضی و سعدالدین وراوینی قرار گرفته است. آسمونی در این بخش چند حکایت بسیار زیبا از مجموعه حکایت های کوتاه گلستان سعدی را منتشر می کند.

داستان ها سرگذشت های واقعی یا خیالی افرادی هستند که هر کدام درسی برای شما دارند. در این مقاله از سوری فان ما را با چند حکایت پند آموز همراهی کنید.

حکایت پند آموز ملکشاه سلجوقی و عابد

سلطان سلجوقی بر عابدی گوشه‌نشین و عزلت‌گزین وارد شد. حکیم سرگرم مطالعه بود و سر بر نداشت و به ملکشاه تواضع نکرد، بدان سان که سلطان به خشم اندر شد و به او گفت: آیا تو نمی‌دانی من کیستم؟ من آن سلطان مقتدری هستم که فلان گردن‌کش را به خواری کشتم و فلان یاغی را به غل و زنجیر کشیدم و کشوری را به تصرف در آوردم.
حکیم خندید و گفت: من نیرومندتر از تو هستم، زیرا من کسی را کشته‌ام که تو اسیر چنگال بی‌رحم او هستی.
شاه با تحیر پرسید: او کیست؟
حکیم گفت: آن نفس است. من نفس خود را کشته‌ام و تو هنوز اسیر نفس اماره خود هستی و اگر اسیر نبودی از من نمی‌خواستی که پیش پای تو به خاک افتم و عبادت خدا بشکنم و ستایش کسی را کنم که چون من انسان است.
شاه از شنیدن این سخن شرمنده شد و عذر خطای گذشته خود را خواست.

سعدی شاعر معاصر اهل شیراز بود و گلستان یکی از آثار او است که شامل چندین حکایت کوتاه از گلستان است. در ادامه با سوری فان همراه باشید.

زندگی نامه سعدی

سعدی بین سال‌های ۶۰۰ تا ۶۱۵ هجری قمری در شیراز متولد شد؛ البته برخی از صاحب نظران سال تولد او را ۵۸۵ هجری قمری ذکر کرده‌اند. از آنجا که اطلاعات دقیقی درباره زندگی نامه این شاعر بزرگ در دست نیست، بیشتر اطلاعات موجود مربوط به او از روی فرضیات و آثار او به دست آمده است که البته ممکن است اطلاعات جمع‌آوری شده از روی آثار وی، با مبالغه و افسانه درآمیخته باشد.

سعدی در جوانی در مدرسه نظامیه بغداد که مهم‌ترین مرکز علم و دانش جهان اسلام در آن زمان به شمار می‌رفت، تحصیل می‌کرد. او به تحصیل ادب، تفسیر، فقه، کلام و حکمت پرداخت و پس از مدتی به‌عنوان خطیب به شام، مراکش، حبشه و حجاز سفر کرد. سپس به شیراز برگشت و تا پایان عمر در این شهر اقامت کرد.

« سعدی سلطان مسلم ملک سخن و تسلطش در بیان از همه کس بیش تر است کلام در دست او مانند موم است.هر معنایی را به عباراتی ادا می کند که از آن بهتر و زیباتر ممکن نیست». در ادامه با سه حکایت از گلستان سعدی با سوری فان همراه باشید.

سخن سعدی شیرین و نمکین و در عین حال فصیح و بلیغ است. بیانش روان و ساده و پاک همانند آب زلالی است که برتن و جان شنونده اثر می کند و دلش را جلا می بخشد.« سعدی هم استاد رموز عاشقی است و هم آموزگار تقوی و خردمندی، چیزی که در یک تن جمع شدنش نادر است، در مضامین سعدی نیکی و عشق هرگز از هم جدا نیستند و او همانقدر که عاشقی را آموخته، اخلاق و تقوی را نیز فرا گرفته و آن را در قالب سخن به دیگران می آموزد.

معانی گفته هایش چنان ساده و سهل و قابل درک است و آچنان تازه که سخنش را بس دلنشین نموده، امن نباید از نظر دور داشت که سخنش در عین روانی لفظ و معنی خاص از صناعات شعری نیست. اما نه آن چنان که براحتی پیدا و آشکار باشد.
در ادامه سه حکایت از گلستان سعدی را با هم می خوانیم.

حکایت از گلستان سعدی

 عشق و هوس

*********************************************************************************************************************

ﺷﺎﮔﺮﺩﻱ ﺍﺯ ﺍﺳﺘﺎﺩﺵ ﭘﺮﺳﻴﺪ : ﻫﻮﺱ چیست؟

صفحه 2 از 3123


برچسب ها