سعدی شاعر معاصر اهل شیراز بود و گلستان یکی از آثار او است که شامل چندین حکایت کوتاه از گلستان است. در ادامه با سوری فان همراه باشید.
زندگی نامه سعدی
سعدی بین سالهای ۶۰۰ تا ۶۱۵ هجری قمری در شیراز متولد شد؛ البته برخی از صاحب نظران سال تولد او را ۵۸۵ هجری قمری ذکر کردهاند. از آنجا که اطلاعات دقیقی درباره زندگی نامه این شاعر بزرگ در دست نیست، بیشتر اطلاعات موجود مربوط به او از روی فرضیات و آثار او به دست آمده است که البته ممکن است اطلاعات جمعآوری شده از روی آثار وی، با مبالغه و افسانه درآمیخته باشد.
سعدی در جوانی در مدرسه نظامیه بغداد که مهمترین مرکز علم و دانش جهان اسلام در آن زمان به شمار میرفت، تحصیل میکرد. او به تحصیل ادب، تفسیر، فقه، کلام و حکمت پرداخت و پس از مدتی بهعنوان خطیب به شام، مراکش، حبشه و حجاز سفر کرد. سپس به شیراز برگشت و تا پایان عمر در این شهر اقامت کرد.
نام کوچک سعدی مصلح بوده که از نام پدربزرگ پدریاش گرفته شده است. سعدی در سن ۱۲ سالگی پدر خود را از دست داد و در برخی آثار خود از پدرش به نیکی یاد کرده است. جالب است بدانید که سعدی خواهرزاده قطبالدین شیرازی است. قطبالدین شیرازی یکی از علمای ایرانی قرن هفتم بود که نقش مهمی در گسترش حکمت، فلسفه، علوم طبیعی، هنر و پزشکی ایفا کرد.
استاد سخن در سال ۶۵۵ هجری قمری سعدی نامه یا بوستان را به نظم درآورد و یک سال پس از آن یعنی در سال ۶۵۶ هجری قمری گلستان را تالیف کرد. فاصله اندک میان جمعآوری بوستان و گلستان، نشان از تبحر و فرهنگ و ادب بسیار بالای این شاعر بزرگ دارد که قابل تامل است. او علاوه بر بوستان و گلستان، قصاید، غزلیات، قطعات، ترجیح بند، رباعیات و مقالات بسیاری سروده و نوشته که همگی در کلیات سعدی جمعآوری شدهاند.
سعدی بین سالهای ۶۹۰ تا ۶۹۴ هجری قمری در شیراز درگذشت و آرامگاه او هماکنون در شهر شیراز به سعدیه معروف است.
آثار سعدی
همه آثار سعدی که شامل شعر و نثر میشود، در کتابی به نام کلیات سعدی جمعآوری شده است؛ اما در این میان دو آثار او به نامهای بوستان و گلستان در دو کتاب مستقل آمدهاند. بوستان سعدی به نظم و گلستان او به نظم و نثر مسجع تالیف شدهاند. جالب است بدانید که آثار سعدی بسیار روان و ساده نوشته شده و نکات دستوری در آثار او به صحیحترین شکل ممکن رعایت شده است. در ادامه با معرفی کلیه آثار سعدی همراه شما هستیم.
چند حکایت کوتاه از گلستان سعدی
حکایت اول:
حکیمی پسران را پند همیداد که جانان پدر، هنر آموزید که ملک و دولت دنیا اعتماد را نشاید و سیم و زر در سفر بر محل خطر است یا دزد به یک بار ببرد یا خواجه به تفاریق بخورد اما هنر چشمه زاینده است و دولت پاینده وگر هنرمند از دولت بیفتد غم نباشد که هنر در نفس خود دولت است هر کجا که رود قدر بیند و در صدر نشیند و بی هنر لقمه چیند و سختی بیند.
حکایت دوم
یکی از پادشاهان پارسایی را دید، گفت: هیچت از ما یاد میآید؟ گفت: بلی، هر وقت که خدای را فراموش میکنم.
هر سو دَوَد آن کَش ز بر خویش براند
وان را که بخواند به درِ کس ندواند
حکایت کوتاه از گلستان | حکایت سوم:
بازرگانی را هزار دینار خسارت افتاد. پسر را گفت: باید که این سخن با هیچ کس در میان ننهی. گفت: ای پدر فرمان تو راست، نگویم ولیکن خواهم مرا بر فایده این مطلع گردانی که مصلحت در نهان داشتن چیست؟ گفت: تا مصیبت دو نشود: یکی نقصان مایه و دیگر شماتت همسایه.
مگوی اندُه خویش با دشمنان
که «لاحَول» گویند شادی کنان
منابع:
برچسب ها : آثار سعدی , بیوگرافی سعدی , حکایات گلستان , زندگینامه سعدی
- حکایت , سرگرمی و موسیقی
- 403بازدیدها
- بدون نظر
به نکات زیر توجه کنید